تجربه دکتر موسی آب خضر داروساز از کار کردن در داروخانه های ایران و آمریکا
دکتر موسی آب خضر، دکترای داروسازی و ورودی سال ۱۳۸۰دانشگاه علوم پزشکی تهران و اصالتا اهل ماکو است که به قول خودش سال ۸۶ بعد از پایان دوره عمومی مهاجرت را استارت زد. او در دوره تخصص نیز پذیرفته شده بود اما تصمیم گرفت از دانشگاه انصراف دهد و برای گرفتن کارت پایان خدمت و […]
دکتر موسی آب خضر، دکترای داروسازی و ورودی سال ۱۳۸۰دانشگاه علوم پزشکی تهران و اصالتا اهل ماکو است که به قول خودش سال ۸۶ بعد از پایان دوره عمومی مهاجرت را استارت زد. او در دوره تخصص نیز پذیرفته شده بود اما تصمیم گرفت از دانشگاه انصراف دهد و برای گرفتن کارت پایان خدمت و پاسپورت به خدمت سربازی برود. این داروساز که سال ۸۹ ایران را ترک کرده است و اکنون در شهر هیوستون ایالت تگزاس آمریکا زندگی میکند در سلسله گفت و گوهای مدوتاک که با موضوع مهاجرت پزشکان به همت کانون مطالعات اجتماعی سازمان دانشجویان معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران برگزار میشود به بیان تجربه مهاجرت خود میپردازد.
دکتر موسی آب خضر با بیان اینکه در ابتدا تردید داشتم که در ایران ادامه تحصیل دهم یا مهاجرت کنم میگوید: از ابتدای تحصیل به فارماکولوژی و پژوهش علاقمند بودم. امتحان تخصص قبول شدم اما با خیلی افراد مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر موقعیتش را دارم بهتر است از ایران مهاجرت کنم و در خارج از کشور تحصیلم را ادامه دهم. یکی از مهم ترین دلایل این تصمیم این بود که امکانات و بودجه حوزه پژوهش در ایران ضعیف است. بنابراین با وجود آنکه تخصص قبول شده و دانشجو بودم، تحصیل را رها کردم و به سربازی رفتم. نفر اول علوم پایه کشوری بودم اما آن زمان این امکان فراهم نبود که با توجه به رتبه برتر بودن بتوانیم سربازی را به صورت کار پژوهشی ادامه دهیم. در همان دوران سربازی سعی کردم امتحاناتی مثل تافل و … را بگذرانم تا اینکه راحت تر راهی آمریکا شوم.
بیشتر بخوانید: مدال آور المپیاد جهانی که جلای وطن کرد + فیلم
دکتر آب خضر ادامه میدهد: زمانی که دوره عمومی در سال ۸۶ تمام شد دوست داشتم از ایران مهاجرت کنم اما اراده خیلی قوی نداشتم. درسم که تمام شد شروع به تحقیق کردم و مثل بسیاری از همکاران مردد بودم و میگفتم اگر مهاجرت کنم چه میشود؟ در سمینارهای خارجی شرکت میکردم. توصیه استادم هم این بود که اینجا چیز زیادی برای یادگیری نیست. نبود امکانات تحقیق و پژوهش هم در کنار سایر عوامل دست به دست هم داد که به جای آنکه PhD را در ایران ادامه دهم سختیهای سربازی، اپلای و … را به جان بخرم. البته آن موقع دلار هم ۹۰۰ تومان بود.
بیشتر بخوانید: چرا پزشکان ایرانی مهاجرت می کنند؟
به عنوان مسئول فنی داروخانه هیچ قدرتی نداشتیم
او سپس به تفاوت های فعالیت به عنوان دکتر داروساز در ایران و آمریکا که اکنون محل زندگی اوست میپردازد و میگوید: من در ایران چهار سال در داروخانه کار میکردم. در ایران مشکلات متعددی داشتیم که یکی از این مشکلات همکاران پزشک بودند که اصلا به توصیه های دارویی ما توجهی نشان نمیدادند. حتی زنگ میزدند به صاحب داروخانه و شکایت ما را میکردند. حتی برخورد خود بیماران هم چندان مناسب نبود. مثلا یک بار به یک بیمار با صبر و حوصله میگفتم که قطره چشمی را چطور استفاده کند که کلی فحش داد، قطره را پرت کرد و رفت. متاسفانه در ایران خیلی از داروخانهها را صاحب داروخانه اداره میکند. آنها هم داروساز و هم همه کاره هستند وگاهی به بیماران توصیه هایی می کنند و حتی درمان هم تجویز می کنند که بدون شرح حال کامل و معاینه هیچ جایگاهی ندارد. زمانی که این رفتارها را میدیدم ناامید میشدم.
این دکتر داروساز ادامه میدهد: در آمریکا به هیچ وجه این شرایط نیست. در ایران از فروش استامینوفن کدئین و ترامادول گرفته تا … هیچ محدودیتی نبود. در صورتی که اینها برای سلامتی مضر هستند. متاسفانه ما در ایران به عنوان مسئول فنی داروخانه هیچ قدرتی نداشتیم و هیچ کاری از دستمان بر نمیآمد. اما اینجا در داروخانه ای مسئول فنی هستم که همه کاره و تصمیم گیرنده خودم هستم و صاحب داروخانه حق هیچ دخل و تصرفی ندارد.
دکتر آب خضر در بیان سایر مشکلات کار در دوران زندگی در ایران میگوید: نسخههایی که برای ما میآمد خیلی بدخط بودند. نمیتوانستیم آنها را بخوانیم. خیلی اوقات شماره دکتر را هم نداشتیم که با او تماس بگیریم بنابراین مجبور میشدیم با حدس و گمان دارو را دست بیمار بدهیم که همین موضوع اشتباهات دارویی را زیاد میکند. از نظر اقتصادی هم بحثی ندارم چون تفاوتها خیلی زیاد است.
این داروساز مقیم آمریکا با بیان وضعیت کار در این کشور میگوید: در ایران فقط یک نوع داروخانه که آن هم بیمارستانی است داریم اما اینجا انواع داروخانه وجود دارد که به داروخانههای مدل ایران کلاس A گفته میشود. همین نوع داروخانه هم چند نمونه دارد که تخصص من داروخانه AS است. ما در کلین روم این داروخانه داروهای تزریقی از آنتی بیوتیک گرفته تا … را برای بیمار آماده و ارسال میکنیم. در واقع کار ما اینجا تخصصی است و برعکس ایران با بیماران کمتری رو به رو هستیم.
بیشتر بخوانید: روایت دکتر امیرحسین تکیان از مهاجرت به انگلستان و بازگشت به وطن
در شان ما نیست که با بیمار دعوا کنیم
او سپس به نمونه ای از مشکلات فرهنگی فعالیت کردن در ایران میپردازد و میگوید: یادم میآید چند سال پیش در ایران کمپینی شکل گرفته بود که حرفش این بود که به جای آنکه بیرویه دارو بخورید دست کم با داروساز خود مشورت کنید. متاسفانه این مشورتها و مشاورهها به این حد ختم شد که میپرسیدند داروی ایرانی خوب است یا داروی خارجی؟ البته باید اعتراف کنیم این به خاطر ضعف سیستم داروسازی ما هم هست.
دکتر آب خضر اضافه میکند: در آمریکا هر نسخهای که وارد داروخانه میشود وارد سیستم میشود و ما برای بیمار یک فایل داریم. نسخه داروخانه را ترک نمیکند. به ازای هر دارو به بیمار سه چهار صفحه هم اطلاعات دارویی میدهیم. اما در ایران فقط یک برچسب کوچک داشتیم که تازه اگر از روی نسخه میتوانستیم درست بخوانیم روی آن مینوشتیم هر ۶ ساعت.
بحث فرهنگی هم هست. در ایران که بودم بیمار میآمد نسخه دو سال گذشته اش را میآورد و دارو میخواست. در صورتی که باید دوباره ویزیت میشد. دوست داشتم اینها پیگیری شود. اما بیمار توقع داشت با همان نسخه دارویش را بگیرد. اگر هم به او دارو نمیدادیم دعوا میشد که این اصلا در شان ما نیست. این در حالی است که ما به خود بیمار و سلامت او کمک میکردیم.
این دانشجوی گذشته دانشگاه علوم پزشکی تهران سپس تفاوت تاسیس داروخانه در ایران و آمریکا را برمیشمرد و میگوید: در اینجا به خاطر نظام سرمایه داری هر شخص با هر رتبه یا درجه ای میتواند داروخانه تاسیس کند و مثل ایران نیست که داروخانهها حتما باید از هم فاصله داشته باشند یا به ازای هر چند هزار نفر یک داروخانه تاسیس شود. اما حتما باید مسئول فنی داروخانه یک داروساز باشد.
او سپس به ذکر نمونه ای از فرآیند تاسیس داروخانه در ایران میپردازد: من سه سال پیش یک سر به ایران آمدم و به معاونت معاونت غذا و داروی ارومیه رفتم. برخوردها فوقالعاده عالی! بود. مسئول بخش اصلا سرش را بالا نیاورد که به من نگاه کند. همانطور که سرش داخل گوشی اش بود گفت از اتاق بغل فرم را گرفتی پر کنی؟ چند وقت بعد از اینکه فرم را پر کردم برایم پیام آمد که در نوبت قرار گرفتم. در ماکو برای تاسیس داروخانه ۱۶ نفر جلوتر از من بودند که یعنی احتمالا چند سال طول میکشید.
این داروساز مقیم آمریکا ادامه میدهد: اینجا اما تا زمانی که بتوانید کارهایتان را پیش ببرید هیچ محدودیتی وجود ندارد. هرکسی که داروخانه تاسیس کرده تا زمانی که داروساز استخدام کند و هزینههایش را بپردازد مشکلی ندارد.
بیشتر بخوانید: روایت مهاجرت کسی که میخواست خادم مسجد دانشگاه شود اما سر از کانادا و آمریکا درآورد
دلیل اصلی من برای عدم بازگشت به ایران مسائل اقتصادی است
«فکر میکنید اگر الان در ایران بودید در چه وضعیتی قرار داشتید؟» او در پاسخ به این سوال میگوید: دوست داشتم اگر در ایران میماندم در وزارتخانه بودم. اما در این صورت بحثهای گزینشی پیش میآمد. اما چون من اهل سنت هستم احتمالا من را نمیپذیرفتند. بنابراین شاید در یکی از شرکت های تحقیق و توسعه، مشغول کار میشدم یا در داروخانه یا کارخانه ای مشغول بودم.
او در پاسخ به این سوال که «به بازگشت به ایران فکر میکنید؟» نیز میگوید: با وجود آنکه همه ما ایران را دوست داریم اما برای کار و زندگی در شرایط فعلی خیر. یکی از مهمترین فاکتورها هم بحث اقتصادی است. طبق مصوبه انجمن داروسازان که حقوق داروسازان را تعیین میکند حقوق مسئول فنی داروخانه با دو شیفت کار ۹ میلیون تومان است که با توجه به هزینهها مبلغ زیادی نیست. در مقایسه با درآمد در آمریکا که اصلا قابل مقایسه نیست. یک داروساز در آمریکا به طور میانگین ۸ هزار دلار در ماه درآمد دارد که به ماهی ۱۶ تا ۱۷ هزار دلار هم میرسد.
بیشتر بخوانید: در دیدار با رهبری انتقادی حرف زدم اما در کشور ماندم اما کسی که شرایط را گل و بلبل توصیف میکرد در کشور نیست
این داروساز در ارتباط با چرایی انتخاب کشور آمریکا به عنوان مقصد مهاجرت میگوید: به کانادا به خاطر سردی هوا و به آلمان به این خاطر که مجبور بودم زبان آلمانی یاد بگیریم نرفتم. آمریکا اقتصاد عظیمی دارد که برای هرکسی که ایده داشته باشد و بخواهد مشتری پیدا کند حرف اول را میزند.
دکتر آب خضر که به تنهایی به آمریکا مهاجرت کرده است میگوید: هیوستون چهارمین شهر پرجمعیت آمریکاست و تعداد زیادی ایرانی دارد. اینجا اگر شما کله پاچه هم بخواهید پیدا میکنید. در این شهر تا دلتان بخواهد مسجد اهل تسنن و اهل تشیع است. هرکسی میتواند با هردینی که دارد هرکاری که میخواهد را انجام دهد. ما در اینجا در دانشگاه در یک کلاس ۲۰۰ نفری عملا ۲۰-۲۵ نفر دانشجوی محجبه داشتیم. یک سری شهرها هستند که آنقدر تنوع بالایی دارند که شما اصلا متوجه نمیشوید که مهاجرت کرده اید.
گفتنی است سلسله برنامه های Medu Talk به همت کانون مطالعات اجتماعی معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران به صورت برنامه زنده اینستاگرامی، شنبه ها و یکشنبه ها ساعت ۲۱ شب از صفحه “جوانه جهاد” پخش می شود و حضور برای عموم مخاطبین آزاد است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید