سویه های جدید کرونا در پی جوامع کمتر واکسینه شده
دکتر فرهاد سیف، متخصص ایمونولوژی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران در گفت و گویی به جهش های ویروس کرونا پرداخته است و به سوالاتی درباره عملکرد واکسن ها بر روی گونه های جدید پاسخ می دهد. به گزارش سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران، روزنامه همدلی نوشت: درباره سویههای جدید ویروس کرونا چه میدانیم؟ […]
دکتر فرهاد سیف، متخصص ایمونولوژی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران در گفت و گویی به جهش های ویروس کرونا پرداخته است و به سوالاتی درباره عملکرد واکسن ها بر روی گونه های جدید پاسخ می دهد.
به گزارش سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران، روزنامه همدلی نوشت: درباره سویههای جدید ویروس کرونا چه میدانیم؟ اکنون که روند واکسیناسیون در کشور اوج گرفته آیا ایمنی لازم برای بدن در برابر ابتلا به این گونههای جدید به دست میآید؟ اگر واکسیناسیون نمیتواند جلوی ابتلا به بیماری را بگیرد، پس چرا اساسا واکسن بزنیم؟ اینها سوالاتی آشنا هستند که در فضاهای مختلف و در مواجهه با بسیاری از مردم با آنها روبهرو شدهایم. همدلی این سوالات را با یک ایمونولوژیست مطرح کرد. دکتر فرهاد سیف متخصص ایمونولوژی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران است که در ارتباط با کرونا مقالات علمی و پژوهشی فراوانی را در معتبرترین مجلات علمی جهان به انتشار رسانده است. در ادامه نظرات این پژوهشگر و متخصص ایمنیشناسی را از نظر میگذرانید.
آقای دکتر! بعد از اینکه دلتا به سویه غالب در کشور ما تبدیل شد، شاهد جهش این ویروس به نامهای «لامبدا» و «مو» در جهان هستیم. ابتدا لطفا توضیح دهید که جهشها در ویروس کرونا چگونه و چه زمانی اتفاق میافتند؟
این روزها خبر از انواع و سرعت جهشهای ویروس کرونا است. سرعت بالای جهش ویروس کرونا پدیدهای هوشمند نیست و کاملا اتفاقی انجام میشود که ناشی از خطاپذیر بودن آنزیم رونویسی کننده این ویروس است. ازاینرو در هر جامعهای که کمتر واکسینه شده یا دارای میزان بالای ابتلا باشد، سویههای (strain) جدید بهصورت پیدرپی ظهور میکنند. هماکنون سویههای مختلفی از ویروس کرونا کشف شدهاند که عبارتاند از آلفا، بتا، گاما و دلتا که در ایالات متحده آمریکا بهعنوان واریانتهای نگرانکننده نامیده میشوند. بهتازگی هم سویههای لامبدا و مو نیز به آنها اضافه شدهاند. سویه آلفا نخست در انگلیس کشف شد که در مقایسه با سویه اصلی ۵۰درصد قدرت سرایت بیشتری داشت و میزان بستری و مرگومیر را افزایش میداد، هرچند مقاومت آنچنانی در برابر واکسن از خود نشان نمیداد. سویه بتا هم نخستین بار در آفریقای جنوبی کشف شد که تا حدودی شبیه به سویه آلفا بود، اما مقاومت بیشتری در برابر واکسن نشان میداد. سویه گاما نخستین بار در ژاپن کشف شد و مانند بتا در برابر واکسن از خود مقاومت نشان میداد. تا اینجا هم «بتا» و هم «گاما» میتوانند افراد واکسینه شده یا پیشتر مبتلا شده را دوباره مبتلا کنند.
سویه دلتا نیز نخستین بار در هند شناسایی شد و در حال حاضر بهسرعت در سراسر جهان در حال گسترش است. این سویه مسریترین سویهای است که تاکنون شناسایی شده و تنها در یک آمینواسید با نوع دلتا متفاوت است که این جهش در ناحیه Spike ویروس رخ داده است. واکسنها همچنان خطر ابتلا به ویروس عامل دلتا را در افراد کاهش میدهند. همینطور واکسنها همچنان در جلوگیری از بستری شدن و مرگ، ازجمله در برابر این نوع، بسیار موثر هستند.
به نظر میرسد افرادی که بهطور کامل واکسینه شدهاند، اما باز هم مبتلا شدهاند، برای مدت کوتاهی عفونی هستند. نوع دلتا تا ۵ هفته در بدن باقی میماند و پس از ورود به بدن تا ۱۰برابر نسخههای قبلی خودش را در بدن تکثیر میکند. کرونای لامبدا با نام علمی c.37 برای نخستین بار در پرو دیده شد. واریانت لامبدا در تقسیمبندی سازمان جهانی بهداشت جزء واریانتهای هدف است. این سویه دارای جهشهای جدید در ناحیه RBD ناحیه اسپایک است که میتواند باعث افزایش قدرت انتقال ویروس شده و حساسیت به عفونت مجدد یا کاهش اثربخشی واکسنها شود. گفته میشود که سویه لامبدا قدرت کشندگی و سرایت بسیار بیشتری در مقایسه با جهشهای قبل دارد. از ویژگیهای این ویروس میتوان به موارد زیر اشاره کرد: افزایش دو برابری قدرت عفونتزایی، مقاومت ۳/۳برابری به فعالیت خنثیسازی سرم بهبودیافتگان (قبل از ظهور واریانتها)، مقاومت ۳ برابری به فعالیت خنثیسازی سرم دریافتکنندگان واکسن فایزر، مقاومت ۲.۳ برابری به فعالیت خنثیسازی سرم دریافتکنندگان واکسن مدرنا، افزایش ۳ برابری میل پیوندی به گیرنده ACE2. باوجوداینکه واریانت لامبدا مقاومت نسبی در برابر فعالیت خنثیسازی سرم افراد دریافتکننده واکسنهای فایزر و مدرنا نشان داده، ولی این، بدان معنا نیست که حفاظت در برابر عفونت از بین رفته است. بهطوریکه میانگین تیتر IC50 خنثیسازی سرم افراد واکسینه در حدود ۱:۶۰۰ بود که بالاتر از تیتر سرم افرادی است که از عفونت با ویروس parental بهبود یافتهاند.
در عمل برای بررسی دقیق نقش واریانت لامبدا بر اثربخشی واکسنها نیاز به بررسیهای اپیدمیولوژیک در سطح جامعه است. واریانتها ممکن است کووید را به سمت یک بیماری اندمیک سوق دهند و احتمال آن است که در آینده نیاز به آپدیت واکسنها باشد. در مورد سویه مو (B.1.621) اطلاعات دقیقی در دست نیست و نمیتوان اظهارنظرهای قطعی کرد، اما این سویه دارای جهشهایی است که به ویروس قابلیت فرار از آنتیبادیها (پادتنها) را میدهد، اما دادههای بالینی زیادی وجود ندارد که این موضوع را نشان دهد. سویه مو اولین بار در ماه ژانویه ۲۰۲۱ در کشور کلمبیا شناسایی شد. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، اگرچه شیوع جهانی نوع مو کم شده است و اکنون زیر ۰.۱ درصد است، اما شیوع آن در کلمبیا (۳۹درصد) و اکوادور (۱۳درصد) بهطور پیوسته رو به افزایش است.
تاکنون حرفهای ضدونقیضی درباره اثربخشی واکسنها بر گونههای جدید مطرح شده است. درنهایت تکلیف مردم چیست؟ آیا واکسن بزنند یا خیر؟ چه واکسنی را پیشنهاد میکنید؟
واکسن حتما باید تزریق شود. آمار ضد و نقیض بر سر دو مقوله آثار واکسن در مطالعات کلینیکال ترایال در جمعیت محدود موردمطالعه و آثار واکسن در جامعه است. هر واکسنی افزون بر فواید میتواند مضراتی هم داشته باشد. هیچ واکسنی را با قطعیت نمیتوان تایید کرد، هرچند تنها واکسن تایید شده توسط FDA فایزر است، اما همه واکسنها میتوانند در مقابل سویههای مختلف این ویروس، اثربخشیهای متفاوتی داشته باشند.
اخیرا صحبتهایی از دُز سوم واکسن کرونا شده که سازمان بهداشت جهانی معتقد است ابتدا باید صبر کرد مردم کشورهای فقیرتر همه دُزهای اول و دوم را دریافت کنند. از طرفی معاون درمان ستاد کرونا در استان تهران گفته بین هر ۶ تا ۹ ماه یکبار، کل کشور باید واکسینه شوند. چه نیازی به این کار است، آن هم وقتیکه بسیاری از مردم میگویند حتی پس از تزریق واکسن به کرونا مبتلا شدهاند؟
انتظار مردم از واکسن، عدم ابتلا است که دیده میشود افرادی که واکسن میزنند به این خیال واهی، ماسکها را برداشته و مراقبتهای بهداشتی را کم میکنند. هدف از واکسیناسیون در وهله اول گرفتن فرم ضعیف بیماری و دوم ایجاد یک خاطره پایدار است که چون در این بیماری خاطره کمتر از شش ماه کمرنگ شده و از بین میرود نیاز به واکسیناسیونهای منظم۶ تا ۹ ماهه وجود دارد تا سطح قابل قبولی از پادتن در بدن بالا مانده و در مواجهات بعدی از بدن محافظت کند. برای همین سازمان بهداشت جهانی نیاز به دُز سوم را ضروری دانسته است، اما به علت اینکه کشورهای فقیر و درحالتوسعه هنوز کاملا واکسینه نشدهاند، توصیه شده است تا پس از واکسیناسیون کامل کره زمین، دُز یادآور سوم نیز تزریق شود. بااینوجود، واکسنها تا حدود بین ۳۰ تا ۵۰درصد از ابتلا جلوگیری کرده، اما بین ۸۰ تا ۹۰درصد از بستری شدن و مرگ بیماران جلوگیری میکنند. بنابراین باید واکسن بزنید و در فضاهای عمومی از ماسک استفاده کنید تا از شیوع سویههای قدیمی بهویژه دلتا و به وجود آمدن سویههای جدید جلوگیری شود.
آیا دُزهای جدید لزوما باید از برند تجاری واکسنهای قبلی باشد؟ مثلا صحبتهایی از احتمال ورود فایزر و مدرنا به کشور میشود، آیا کسانی که دُزهای اولیهشان را سینوفارم یا … دریافت کردهاند، میتوانند در نوبتهای بعدی خود از فایزر استفاده کنند؟
ازآنجاکه طراحی واکسنها متفاوت بوده و ردههای مختلف سلولی (لنفوستهای B) را برای تولید پادتن موثر تحریک میکنند، به نظر میرسد که اگر با همان واکسن نخست، دوباره واکسینه شوند (دُز یادآور یا Booster) موثرتر باشد.
مثلا نمیتوان دُز اول یک واکسن کشتهشده زد (مانند سینوفارم) و دُز دوم یک واکسن mRNA زد (مانند فایزر). هرچند بر حسب ضرورت میتوان ترکیبهای متفاوتی را لحاظ کرد، اما باز هم جای بحث و بررسی دارد. برخی گفتهاند که اگر دُز اول را فایزر و دُز دوم را مدرنا بزنند میتواند ایمنی موثرتری ایجاد کرد، اما باز هم قابل اتکا نیست و نیاز به مطالعات بیشتر است. همینطور دستکم سه سال زمان نیاز است تا عوارض واکسنها پدیدار شوند.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید