دکتر امیرحسین تکیان: شرایط کاریام خیلی بدتر شده اما خدمت کردن به کشورم مزه دیگری دارد
ایسنا علوم پزشکی تهران- دکتر امیرحسین تکیان، استاد تمام و مدیرگروه سلامت جهانی و سیاستگذاری دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است از سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲ در انگلستان مشغول به ادامه تحصیل و کار بود. او در سلسله گفتوگوهای مدوتاک که به همت کانون دانشجویی مطالعات اجتمعای معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران […]
ایسنا علوم پزشکی تهران- دکتر امیرحسین تکیان، استاد تمام و مدیرگروه سلامت جهانی و سیاستگذاری دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است از سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲ در انگلستان مشغول به ادامه تحصیل و کار بود. او در سلسله گفتوگوهای مدوتاک که به همت کانون دانشجویی مطالعات اجتمعای معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران برگزار شد از تجربیات و دیدگاه های خود درباره مهاجرت و زندگی در یک کشور دیگر روایت کرده است.
او هنگامی که در تهران بود همزمان با رشته پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد منابع انسانی تحصیل میکرد. دوران خدمت سربازیاش را در وزارت بهداشت گذراند. آنجا به واسطه ورود یک هیات خارجی به ایران با رشته سیاستگذاری سلامت آشنا و به ادامه تحصیل در این مسیر علاقهمند شد. آن زمان این رشته تحصیلی هنوز به ایران نیامده بود و دکتر تکیان همراه با همسر پزشکش راهی انگلستان شد تا هردو تحصیل کنند و به کار مشغول شوند. او پس از ادامه تحصیل در رشته سیاستگذاری در مهد این کشور سرانجام در اواخر سال ۲۰۱۲ میلادی به کشور بازگشت و پس از چند ماه در فرهنگستان علوم پزشکی، وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول شد.
اوایل میپرسیدیم: چرا آمدیم؟
دکتر تکیان از مهاجرت خود به انگلستان اینگونه روایت میکند: «ماه ژانویه بود که از ایران خارج شدیم. خیلی سرد بود. بورسیه هم نبودیم و باید خانه کوچکی میگرفتیم. پیش از آن، سفرهای خارجی زیادی رفته بودم. اما این بار خیلی سرد بود. خانهای هم که گرفتیم خیلی کوچک بود. تا مدتی با همسرم مدام می گفتیم که واقعا چرا آمدیم؟ از ابتدا دنبال این بودیم که درس بخوانیم و برگردیم. سرما را پشت سر گذاشتیم و رفته رفته به شرایط عادت کردیم.»
لندن دروازه تمدنهاست
او ادامه میدهد: «شهر لندن پر از تنوعات و سلیقهها بود. این با شهری که در آن باید با فانوس بگردی تا دو نفر مثل خودت پیدا کنی فرق دارد. از این جهت مشکلی نداشتیم. سال دوم پسرمان امیرعلی به دنیا آمد و این مسئله برای دو نفر که هم کار می کنند و درس می خوانند و با هدف برگشت آمده بودند تغییر بزرگی بود. به تدریج کار پیدا کردیم. زندگی مان بهتر می چرخید و من به تدریج تصمیم گرفتم که نمیخواهم به ایران برگردم چون هردویمان موقعیت خوبی داشتیم؛ جای خوبی زندگی می کردیم و در دو دانشگاه خوب لندن مشغول به تحصیل بودیم تا اینکه پسرم به سن سه چهار سالگی رسید. در این زمان ما با دو مساله مواجه شدیم. اول اینکه امیرعلی پسرمان به سن اول دبستان رسید. آنجا بچه ها از پنج سالگی به کلاس اول میروند. قبل از اینکه به مدرسه برود تا سه سالگی برای اینکه فارسی یاد بگیرد و فرهنگ ایرانی فرهنگ او شود با او اصلا انگلیسی کار نکردیم؛ همه داستانهایی که میخواند، همه فیلمهایی که میدید و … فارسی بودند. دیدم اگر بچه من کلاس اول را آنجا برود بازگشت خیلی سخت است و فرهنگ آنجا را به خود میگیرد. بدون تعارف بگویم؛ مدارس آنجا مدارس خیلی خوبی هستند. امکانات و رویکرد بسیاری خوبی هم دارند. لندن بسیار شهر جالبی است و دروازه تمدن هاست.»
بیشتر بخوانید: روایت مهاجرت کسی که میخواست خادم مسجد دانشگاه شود اما سر از کانادا و آمریکا درآورد
از اینکه به کشورم برگشتم خوشحالم
دکتر تکیان با بیان دومین دلیل خود برای بازگشت به کشور میگوید: با خودم فکر کردم اگر دو سه سال دیگر بمانم استاد تمام می شوم و با این پول و گرنت دلم را خوش میکنم که کلی دانشجوی ایرانی ساپورت کرده و به کشورم هم خدمت کردهام. اما کشورم این رشته را ندارد. شاید من بتوانم به کشورم خدمت کنم. ضمن اینکه در آستانه بازنشستگی ممکن است پسرم از من بپرسد چرا برای کمک به کشورت برنگشتی؟»
او ادامه می دهد: «همسرم مایل بود که برگردیم و کنار خانوادهاش باشد. من میگفتم الان ما وضع خوبی داریم اما اگر برگردیم دوباره باید از صفر شروع کنیم که اتفاقا همین اتفاق هم افتاد. چند ماه طول کشید تا به فرهنگستان بروم. اما حالا که ۸-۹ سال از این تصمیم گذشته به آن نگاه میکنم به رغم همه دشواری های این سالها از تصمیمم خیلی خوشحالم.»
دکتر تکیان می گوید: وقتی به کشور برگشتم و استخدام شدم با یوروی سال ۹۲، هزار و ۲۰۰ یورو حقوق داشتم که هزینه های آن موقع ام همینقدر بود. استادیار پایه سه بودم. اما الان با وجود آنکه خیلی پیشرفت کردهام و استاد تمام شدهام و حق مدیریت میگیرم ۸۰۰ یورو درآمد دارم و هزینههایم دوهزار یوروست. اما احساس میکنم کاری که در اتاق قدیمی ام در دانشکده بهداشت برای فرزندان آب و خاکم می کنم که به بهبود سلامت مردم کمک می کند. به هر حال هر کسی اولویتهایی دارد. فرزند من چند ماه پیش پدربزرگش را از دست داد. احساس میکنم اگر برنگشته بودم او هشت سال کمتر پدربزرگش را دیده بود.»
خارج از ایران زندگیام آسایش، نظم و درآمد خیلی بیشتری داشتم
دکتر تکیان شرایط زندگیاش در ایران و انگلیس را مقایسه میکند و میگوید: «زندگی من در انگلیس نظم داشت، شنبه یکشنبهها یا تنیس بازی می کردم یا به مهمانی میرفتیم. ساعت پنج به خانه برمیگشتیم. در ایران این نظم را ندارم؛ گاهی روزی ۱۶ ساعت کار می کنم، پنج شنبه و جمعه ندارم و در دوران کرونا و قرنطینه کار من یک و نیم برابر بیشتر شده است اما وقتی میبینم که میتوانم به مسئول کشورم درباره حکمرانی نظام سلامت به روزترین اطلاعات را دهم و برای کشورم فرصت بیاورم همه دشواری ها برای خودش مزهای دارد.»
مدیرگروه سلامت جهانی و سیاستگذاری دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران معتقد است معنای اینکه کسی به کشور برنمیگردد آن نیست که از علاقهاش به کشور کم شده، او اضافه می کند: «من حتی نسل سوم ایرانیهای خارج از کشور را دیدهام که وقتی اسم ایران و آداب و رسوم ایران میآید حاضرند جان بدهند. تعارف که نداریم؛ ما در شرایط اقتصادی سختی هستیم. خارج از کشور که بودم آسایش، نظم بیشتر و درآمدی خیلی بیشتر داشتم. در اینجا که هستم آسایش کمتر، استرس بیشتر دارم و درآمدم به طرز خندهداری کمتر است. فقط هم شرایط اقتصادی نیست. شرایط فرهنگی را هم باید در نظر گرفت. گاهی اوقات در ایران تنگنظریهایی میبینیم. آدمها هم درجه تحمل، میزان وابستگیشان فرق میکند. آدمها مختلفند. نمیشود به آدمها با یک دید نگاه کرد.»
رزیدنتها با ۳۰ سال سن دو سه میلیون تومان درآمد دارند
دکتر تکیان دلیل دیگر بازنگشتن مهاجران به کشور را را جایگاه شغلی پزشکان در ایران میخواند و برخلاف اینکه گفته میشود پزشکان درآمد نجومی دارند معتقد است: «بچههای ما هفت سال درس خواندهاند و زحمت کشیده اند. بعد از هفت سال میخواند چهار سال دانشجوی تخصص پزشکی(رزیدنتی) شوند. رزیدنتی ما پر استرس است و حقوق بسیار کمی دارد. فرد در آستانه ۳۰ سالگی حقوق رزیدنتیاش دو سه میلیون تومان است. اما درآمد رزیدنتی در کشورهای دیگر به اندازهای هست که مردم میتوانند با آن راحت زندگی کنند. برای همین در دانشگاه علوم پزشکی تهران صندلیهای خوب رزیدنتی خالی میماند. برخلاف اینکه گفته میشود پزشکان درآمدهای نجومی دارند شاهد این هستم که درصد بسیار کمی از آنها اینگونه هستند.»
مثل کلاغی نباشد که خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد …
او همچنین برای افرادی که تمایل به مهاجرت دارند توصیهای دارد و میگوید: «کسی که می خواهد مهاجرت کند چند بعدی نگاه کند؛ فقط هدفش این نباشد که برود و درس بخواند. فکر می کنم باید یک زندگی چند بعدی در نظر داشته باشیم و در مهاجرت هم آن را در نظر بگیریم. کسی که میخواهد از ایران برود از خود بپرسد که آیا می ارزد که برود درس بخواند اما مادرش را نبیند؟ اگر برود اما به خاطر بیمار بودن پدرش استرس داشته باشد میارزد؟ یا اگر متاهل است و همسر وابستهای دارد باید ببیند میارزد که مهاجرت کند اما همسرش افسرده شود؟ البته در آیین ما هم گفته شده مهاجرت کنید و زمین را ببینید. پیامبر (ص) هم مهاجرت کرد. اما حرف اصلی من این است که هدف اصلی تان را در نظر بگیرید و هزینه فایده کنید. تا مثل آن کلاغی نباشد که خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد اما راه رفتن خودش یادش رفت.»
گفتنی است سلسله برنامه های Medu Talk به همت کانون مطالعات اجتماعی معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران به صورت برنامه زنده اینستاگرامی، شنبه ها و یکشنبه ها ساعت ۲۱ شب از صفحه “جوانه جهاد” پخش می شود و حضور برای عموم مخاطبین آزاد است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید