روایت مهاجرت کسی که میخواست خادم مسجد دانشگاه شود اما سر از کانادا و آمریکا درآورد
ایسنا علوم پزشکی تهران- «دوست دارم به شماره تلفنی که روی میز اتاقم در ایران است زنگ بزنم و از او تشکر کنم.» تمام داستان مهاجرتش در این جمله خلاصه میشود. او فقط میخواست خادم مسجد دانشگاه تهران شود اما ناگهان از کانادا و آمریکا سر درآورد. به گزارش ایسنا علوم پزشکی تهران، دکتر محمد […]
ایسنا علوم پزشکی تهران- «دوست دارم به شماره تلفنی که روی میز اتاقم در ایران است زنگ بزنم و از او تشکر کنم.» تمام داستان مهاجرتش در این جمله خلاصه میشود. او فقط میخواست خادم مسجد دانشگاه تهران شود اما ناگهان از کانادا و آمریکا سر درآورد.
به گزارش ایسنا علوم پزشکی تهران، دکتر محمد لسان پزشکی ورودی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران است. چهار سال پیش زندگی، درس و کارش را از کشور خارج کرد و یک سال و نیم در کانادا و دو سال و نیم دیگر را در آمریکا سپری کرده است. او حالا رزیدنت (دانشجوی تخصص) رشته روانپزشکی در دانشگاه اوهایو است.
زمانی که او پایش را به دانشگاه علوم پزشکی تهران گذاشت فکرش را نمیکرد که روزی از سرزمین مادریاش خداحافظی کند. خودش میگوید: «آن موقع ایده رفتن برایم مثل خیانت به کشور بود» اما رفته رفته این ایده برایش کمرنگ شد تا آنکه رنگ باخت. به قول خودش «سال ۱۳۸۸ به این نتیجه رسیدم که آدمها میتوانند مهاجرت کنند اما همچنان میگفتم خودم میخواهم بمانم. آن موقع هنوز امید به اصلاح داشتم.»
او در سلسله گفتوگوهای Medu Talk کانون دانشجویی مطالعات اجتماعی جهاد علوم پزشکی تهران داستان ترک وطن را را اینگونه روایت میکند: «من عضو انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بودم. یک سال و چند ماه هم در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بودم. اما یک سری اتفاقات افتاد که مجبور شدم از انجمن استعفا دهم و بیرون بیایم. نهادهای بیرون دانشگاه فشارهایی آوردند.»
میخواستم ایام اعتکاف خادم مسجد دانشگاه تهران شوم
آنگونه که دکتر لسان پزشکی تعریف میکند میتوان استنباط کرد که داستان خروج او از انجمن اسلامی دانشگاه و خروج از کشور به یک شکل اتفاق افتاده: «از سال ۱۳۸۶ اعتکاف میرفتم. هر سال به مسجد دانشگاه تهران میرفتیم. فضای خاصی بود که من آن را هیچ جای دیگری تجربه نکرده بودم. سه سال به عنوان معتکف به مسجد دانشگاه رفتم. اما سال چهارم با خودم گفتم این بار به عنوان خادم بروم. به نظرم میآمد که خادم مسجد خیلی خاص بود. دوست داشتم آن را تجربه کنم. آنقدر مسجد دانشگاه رفته بودم که مسئولش من را میشناخت.»
و در ادامه می گوید: همراه با دوستانم ثبت نام کردم. اما دو روز بعد به من زنگ زدند و گفتند که جا نداریم. باورم نشد. من دبیرستان مفید رفته بودم و از آنجا دوستان مختلفی در دانشکده های مختلف داشتم. با آنها که تماس گرفتم فهمیدم آنها بعد از من ثبت نام کرده بودند. با مسجد تماس گرفتم که پیگیر شوم. به من گفتند پر شده و به دوستانتان هم بگویید برای آنها هم جا نیست. گفتند به عنوان معتکف میتوانید بیایید اما به عنوان خادم نه!»
دکتر لسان پزشکی میگوید بعد از شنیدن این حرف عصبانی شده و برای پیگیری به مسجد دانشگاه رفته است، به زعم خودش اگر برای او جا نبوده قاعدتا کسانی که بعد از او ثبت نام کرده بودند نمیتوانستند خادم شوند. میگوید: «فهمیدم تشکل دیگر دانشگاه تشخیص داده بود که ما صلاحیت نداریم و به دروغ به ما گفته جا نیست. به من برخورد. خصوصا آنکه اگر با من مشکل داشتند قابل فهم بود اما چرا دوستانم که به واسطه من ثبت کرده بودند را راه ندادند؟ آنها که جزو انجمن نبودند … »
دوست دارم یک روز به آن شماره زنگ بزنم و از او تشکر کنم
دکتر لسان پزشکی برای پیگیری به نهاد نمایندگی مفام معظم رهبری مراجعه میکند. دفتر نمایندگی نهاد رهبری شماره فرد مسئول کار را به او میدهد. او ادامه میدهد: «شمارهای به من دادند که با او تماس بگیرم اما من به او زنگ نزدم. آن شماره همین حالا هم روی میز اتاقم در ایران است. آن لحظه به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم کاری کنم که فکر میکنم مفید است، نمیگذارند و افراد بالادستی آنها همکاری نمیکنند.»
آن گونه که دکتر لسان پزشکی روایت میکند گرفتن شماره فرد مسئول اعتکاف همانا و به نتیجهگیری برای خروج از کشور همانا: «به این نتیجه رسیدم که نمیخواهم داخل ایران ادامه تحصیل دهم. برای خودم گزینههایی در نظر گرفتم. آمریکا و فرانسه را جزو گزینهها گذاشتم. برای این کار حتی دو سال به کلاس زبان فرانسه رفتم.»
او همچنان از شگفتی خود در زمانی که شنیده «برای شما جا نیست» تعریف می کند و می گوید: «من آدم عجیبی و غریبی نبودم و کاملا در چهارچوب قانون کار میکردم. از فعالیتهای سیاسیام پشیمان نیستم و فکر نمیکنم که وقت تلف کردن بوده! اما دوست دارم یک روز به آن شماره زنگ بزنم و به خاطر کاری که با من کرد از او تشکر کنم. هرچند ممکن است یادش نیاید.»
اگر قرار باشد به کسی خدمت کنم این خدمت میتواند به هرکسی باشد
دکتر لسان پزشکی وقتی با این پاسخ مواجه میشود که آیا به بازگشت به وطن فکر میکند یا نه می گوید: «به برگشتن فکر کرده ام اما تصمیمی نگرفتهام» و ادامه میدهد: «الان با آن چیزی که موقع دانشجویی بودم از نظر اعتقادی، سیاسی و … خیلی فرق دارم. یک سری مفاهیم مثل وطن و … برایم تغییر کرده و فکر می کنم اگر قرار باشد به کسی خدمت کنم این خدمت میتواند به هرکسی باشد.»
دکتر لسان پزشکی با اشاره به داستان بالا که به تصمیمش برای مهاجرت منجر شد میگوید: «داستانی که تعریف کردم دلیل سلبی بود؛ دلیل ایجابی برایم پررنگ نبود. بیشتر جایی که بتوانم کار کنم برایم مهم بود.»
در ادامه به تجربههای این چند سال زندگی در خارج از کشور میپردازد و میگوید: «چیزهایی تجربه کردم که اصلا به آنها فکر نمیکردم. مثلا من در ایران ناخواسته جزو اکثریت نژادی و دینی بودم. اما از وقتی به اینجا آمدم در اقلیت هستم. حتی در بین مسلمانان هم در اقلیت هستم. اکثر مسلمانان اینجا اهل سنت هستند که لزوما با پذیرش از سوی آنها همراه نیستم.»
اینجا نه سیاه است و نه سفید
رزیدنت رشته روانپزشکی در دانشگاه اوهایو از مشکلات خود در باز کردن حساب بانکی در آمریکا روایت میکند و میگوید: «در کانادا که بودم یک حساب بانکی داشتم. وقتی به آمریکا آمدم گفتم که در همان بانک حساب باز کنم. اما به خاطر تحریمها با وجود ویزایی که گرفته بودم برایم حساب باز نمیکردند. این تجربیات خیلی دردناک است. اینجا نه سیاه است و نه سفید. خیلیها هستند که شرایط زندگی خیلی سختی دارند اما ظاهر بیرونیشان یا اینستاگرامشان این را نشان نمیدهد. با این حال شرایط من بهتر است.»
دکتر لسان پزشکی دو سال اول مهاجرتش را سخت توصیف میکند و ادامه میدهد: «دو سال اول من بیوشیمی و جنین شناسی که از درس های علوم پایه است میخواندم اما می دیدم که دوستانم در ایران دوره تخصص خودشان را شروع کردهاند و کاری را که دوست دارند انجام می دهند. من هیچ وقت غایت و هدفم محقق بودن نبود. بلکه تحقیق برایم پلی بود که بتوانم با آن وارد تخصص شوم. با این حال الان از تصمیم خودم اصلا پشیمان نیستم.»
گفتنی است سلسله برنامه های Medu Talk به همت کانون مطالعات اجتماعی معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران به صورت برنامه زنده اینستاگرامی، شنبهها و یکشنبهها ساعت ۲۱ شب از صفحه «جوانه جهاد» پخش می شود و حضور برای عموم مخاطبین آزاد است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید