احتمال سرطانزا بودن واکسنهای ژنتیکی / واکسن های نسل چهارم قبل از استفاده باید دو تا سه سال بررسی شوند
ایسنا علوم پزشکی تهران- یک پژوهشگر بیوتکنولوژی به نقد روش ساخت واکسن فایزر و سرعت استفاده از آن پرداخته و میگوید این قبیل واکسن ها قبل از استفاده باید بین دو تا سه سال مورد بررسی دقیق قرار بگیرند چرا که ممکن است عوارض احتمالی مثل تشکیل سلولهای سرطانی را در پی داشته باشد. دکتر […]
ایسنا علوم پزشکی تهران- یک پژوهشگر بیوتکنولوژی به نقد روش ساخت واکسن فایزر و سرعت استفاده از آن پرداخته و میگوید این قبیل واکسن ها قبل از استفاده باید بین دو تا سه سال مورد بررسی دقیق قرار بگیرند چرا که ممکن است عوارض احتمالی مثل تشکیل سلولهای سرطانی را در پی داشته باشد.
دکتر حسن رسولی عضو هیات علمی پژوهشکده یارا جهاد دانشگاهی با اشاره به حاشیههای سیاسی که واکسنهایی مثل واکسن فایزر پیدا کرده اند، تاکید می کند مقاله اش با عنوان “تحلیل علمی مزایا، معایب و عوارض جانبی” را با هدف خارج کردن بحث واکسن از ریل سیاست نوشته است.
او در این مقاله با برشمردن نسل های مختلف واکسن در جهان به نوع ساخت واکسن نسل چهارم که به واکسن های ژنتیکی شهرت دارند میپردازد و می گوید: واکسن های ژنتیکی که واکسن فایزر هم از این نسل است، با این منطق ساخته می شود که پروتئین های سطحی ویروس وارد سازه هایی به نام وکتور یا پلاسمید شود. از این وکتور در آزمایشگاه ملکولی به نام mRNA ساخته می شود که واسطه ساخت پروتئین هاست.
مولکولهای mRNA به درون سلول رفته و آنجا دستور ساخت پروتئینهای سطحی ویروس را صادر میکنند.
دکتر رسولی در این مقاله مینویسد: سیستم ایمنی میداند که پروتئین خارجی وارد بدن شده و سلولهای پلاسمای خاصی که توانایی خنثیسازی این پروتئین را داشته باشند را پیدا کرده و در مقیاس وسیع تکثیر می کند که در صورت ورود مجدد آنها به بدن به سرعت آنها را از بین ببرند.
به اعتقاد این پژوهشگر بیوتکنولوژی مشکل آنجاست که یک تغییر بسیار کوچک در یم سلول می تواند بسیاری از واکنش های درون سلول را از تعادل خارج کند و منجر به واکنش های جدید شود. در اکثر موارد سلول ها می توانند این تغییرات را مدیریت کنند و سلول را به حالت اول برگردانند اما در بعضی موارد این خارج شدن از تعادل واکنشی می تواند سلول را به سمت خودکشی، سرطانی شدن یا تغییر ماهیت عملکرد پیش ببرد.
رسولی در ارتباط با اینکه دانشمندان این احتمال را رد می کنند پاسخ میدهد که «این همکاران برای اثبات ادعای خود تمامی سلولهای تحت تاثیر واکسن mRNA قرار گرفته تمامی افرادی که برای تستهای کارآزمایی های بالینی مورد آزمایش قرار گرفتهاند باید استخراج و توالییابی شوند تا مشخص شود که آیا قطعهای از این واکسن وارد ژنوم میزبان شدهاست یا خیر؟ چون امکان این انجام این آزمایش وجود ندارد، رد کردن این فرضیه با این قدرت و شدت کمی جای سوال دارد و شنونده را مشکوک می کند که آیا پشت پرده چنین ادعای غیر علمی منافعی نهفته است یا خیر؟»
او همچنین به خبرنگار ایسنا علوم پزشکی تهران توضیح می دهد که اساسا نوع برند، خارجی یا داخلی بودن واکسن ملاک نیست بلکه حتی اگر در داخلی کشور هم واکسن به روش ژنتیکی ساخته شود ممکن است این عوارض را در پی داشته باشد و ما نمی توانیم سلامت مردم را وجه المصالحه نوعی از واکسن قرار دهیم که پیش از این تجربهای از آن را نداشتهایم.
رسولی این نکته را نیز اضافه میکند که پیش از این مباحثی درباره احتمال ناباروری و … درباره عوارض واکسنهای نسل چهارم گفته شده بود اما مکانیسم احتمال ابتلا به این گونه عوارض طرح نشده است و من سعی کردم بدون سوگیری و بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی بگویم واکسن های نسل چهارم ممکن است از طریق چه مکانیسم هایی دارای عوارضی مثل سرطان داشته باشند.
در ادامه متن کامل مقاله این عضو هیات علمی پژوهشکده یارا جهاد دانشگاهی را می خوانید.
واکسن فایزر: تحلیل علمی مزایا، معایب و عوارض جانبی
شواهد نشان میدهد که از حدود ۵۰۰ سال قبل چینیها افراد را با تاولهای آبله مایهکوبی میکردند تا در مقابل بیماری کشنده و مهلک آبله که طبق تخمینها حدود ۳۰۰ میلیون نفر را در طول تاریخ به کام مرگ کشانده مصون کنند. هرچند که بدلیل اینکه علم زیستشناسی به معنی امروزی آن که با آزمایشات علمی اثر بخشی آن را نشان دهد، مرسوم نبود میزان تاثیر واقعی آن مشخص نبود. عمل مایهکوبی کمکم به سمت غرب یعنی هند و سپس عثمانی رفت و درنهایت به اروپا رسید. اروپائیان در ابتدا بشدت با مایهکوبی مخالف بودند و حتی مجازاتهایی برای کسانی که این عمل را انجام دهند در نظر میگرفتند. در نهایت یک پزشک انگلیسی به نام ادوارد جِنِر بصورت علمی و روشمند پسر ۸ ساله باغبان خود به نام جیمز فیلیپ را با آبله گاوی مایهکوبی نمود و پس از مدتی فیلیپ را با آبله انسانی آلوده کرد اما دید که طبق انتظار فیلیپ آبله نگرفت. بدین ترتیب ادوارد جنر پدر ایمنیشناسی جهان شد. بعدها دانشمندان مشاهده کردند که این روش برای بساری از بیماریهای عفونی قابل انجام می باشد و عصر جدیدی از مقابله با بیماریهای واگیردار در جهان آغاز شد. برای این منظور دانشمندان معمولا عامل بیماری یا پاتوژن (اعم از ویروس یا باکتری) را تکثیر و سپس ضعیف نموده یا میکشتند و سپس آن را به بیماران تزریق مینمودند که با تحریک سیستم ایمنی و تولید پلاسما سلها بدن را در مقابل ویروسها و باکتریهای زندهای که بعدا وارد بدن وی میشدند مصون میکرد. به این نوع ایمنی، ایمنی اکتسابی نیز گفته میشود. با گذشت حدود ۲۳۰ سال از کشف واکسن اولیه توسط ادوارد جنر طبعا با پیشرفت علم واکسن ها نیز پیشرفت نمودند و نسلهای پیشرفتهتری از واکسنها به بازار ارائه شد.
از جمله نسل دوم واکسنها که با پروتئینهای سطحی ویروس یا باکتری را با روشهای مهندسی ژنتیک جداسازی و پروتئین نوترکیب آن را تولید مینمایند. با تزریق پروتئینهای نوترکیب که به مثابه یک پوکه خالی بوده و هیچگونه ماده ژنتیکی ندارد سیستم ایمنی را تحریک میکنند تا هر زمانی که پروتئین را شناسائی نمود از بین ببرد. نسل سوم واکسن ها پیشرفتهتر بودند و از از طریق مهندسی ویروسهای غیر بیماری زا تولید میشوند. یعنی با دستکاری زنتیک ویروسها اولا بخشهای بیماری زا حذف شده و در مرحله دوم پروتئینهای سطحی ویروسهای خطرناک به این ویروس بی خطر وارد میشود. ویروس تولید شده ظاهر یک ویروس خطرناک را دارد اما در واقع بی خطر بوده (همانند گوسفندی که لباس گرگ را پوشیده باشد) و صرفا سیستم ایمنی را تحریک میکنند.
نسل چهارم واکسنها که به واکسنهای ژنتیکی معروف هستند و واکسن پر حرف و حدیث این روزها یعنی واکسن فایزر نیز از این نسل میباشد در واقع با این منطق ساخته میشود که پروتئینهای سطحی ویروس وارد سازههایی بنام وکتور یا پلاسمید میگردند. سپس در آزمایشگاه از این وکتورها مولکولی موسوم به mRNA ساخته میشود که در واقع واسطه ساخت پروتئینها می باشد. با تزریق این مولکولها به بدن، پلی اتیلن گلیکول که همراه این مولکولها هستند به mRNA اجازه ورود به درون سلولهای بدن را میدهند. در درون سلولها این مولکولهای mRNA باکمک دستگاههای ساخت پروتئین که در درون همه سلولهای زنده وجود دارند (بنام ریبوزومها و tRNAها) دستور ساخت پروتئینهای سطحی ویروس را صادر مینمایند که بخشی از این پروتئینهای ساخته شده با کمک یکسری از پروتئینهای دیگر که مسئول نمایش پروتئینها درون سلول به سیستم ایمنی هستند تا پروتئینهای خارجی را شناسایی نمایند، به سطح سلولها رسانده میشوند. اکنون سیستم ایمنی میداند که این پروتئین خارجی وارد بدن شده و سلولهای پلاسمای خاصی که توانایی خنثیسازی این پروتئین را داشته باشند را یافته و در مقیاس وسیع تکثیر مینماید که در صورت ورود مجدد آنها به بدن بسرعت آنها را از بین ببرند. ظاهرا تا اینجا هیچ مشکلی وجود ندارد منتها سوال اساسی اینجاست که اینهمه جنجال ایجاد شده بر علیه واکسن فایزر در سطح دنیا و در بین متخصصان از کجا نشات میگیرد؟
پاسخ به این سوال در واکنشهای درون سلولی نهفته است. یعنی در همین لحظه که شما این مقاله را میخوانید یا زمانی که تلویزیون تماشا میکنید یا حتی خواب هستید هزاران واکنش مختلف اما در هم تنیده در درون هر کدام از سلولهای بدن در حال رخ دادن هستند و این واکنشها در تعادلی بسیار پیچیده با هم بسر می برند. به زبان ساده یک تغییر بسیار کوچک در یک سلول می تواند بسیاری از واکنشهای درون سلول را از تعادل خارج نموده و منجر به ایجاد واکنشهای جدید شود. در اکثر موارد سلولها قادرند این تغییرات را مدیریت نموده و سلول را به حالت اول باز گردانند. اما در برخی از موارد این خارج شدن از تعادل واکنشی می تواند سلول را به سمت خودکشی، سرطانی شدن ویا تغییر ماهیت و عملکرد پیش براند.
به همین دلیل است که میتوان با وارد کردن حتی یک ژن یک سلول پوستی را به سلول قلبی یا عصبی تبدیل نمود! مکانیسمهای تنظیمی درون سلولی بهگونهای طراحی شده اند که در صورت بروز هرگونه تغییر ناخواسته و خارج از کنترل، سلول به سمت خودکشی برود تا مشکلی برای کل بدن بوجود نیاورد. از آنجا که جهش همواره در همه سلولها رخ میدهد در برخی از سلولها مکانیسمهای تنظمی از کار افتاده و سلول خودکشی نمیکند و راه را برای سرطانی شدن سلول هموار میکند. حال سوالی که ممکن است ذهن خوانندگان گرامی را بخود مشغول کند این است که تزریق واکسن چگونه می تواند باعث بهم ریختن نظم سلولی گردد.
برطبق دانشی که تا کنون بشر از مکانیسمهای سلولی بدست آورده تا این لحظه می توان ۲ مسیر مولکولی شناخته شده برای این بی نظمیهای احتمالی متصور شد هرچند که ممکن است دلایل دیگری نیز برای صدمه به سلولهای فرد گیرنده واکسن mRNA وجود داشته باشند که یکی از آنها بیان میشود.
مکانیسم اول: مولکولهای mRNA در حقیقت واسطه هایی با نیم عمر اندک (از چند دقیقه تا چند ساعت) هستند که بسته به نوع و ساختار آنها پس از مدتی با کمک آنزیمهای درون سلولی تخریب میگردند. اما آنزیمی وجود دارد بنام آنزیم نسخه بردار معکوس که می تواند مولکولهای RNA را به مولکولهای DNA تک رشتهای تبدیل نماید که طی واکنشهای بعدی به مولکول DNA دو رشتهای تبدیل میشود که همان ماده اصلی ژنتیکی میباشد.
این مولکول میتواند از طریق مکانیسمهایی که بنام نوترکیبی موسوم هستند وارد ژنوم سلول میزبان گردد. این مکانیسم دقیقا مکانیسمی است که ویروس مشهور HIV یا همان عامل بیماری ایدز از این طریق ژنوم RNA خود را به DNA دو رشتهای تبدیل و خود را به درون ژنوم میزبان ملحق مینماید و تا ابد درون آن باقی میماند.
بسیاری از روشهای مهندسی ژنتیک که مبتنی ورود DNA خارجی به درون ژنوم سلول میزبان میباشد از طریق همین مکانیسمهای نوترکیبی به هدف خود میرسند.مشکل اینجاست که محل ورود این قطعهای که وارد ژنوم سلول میزبان میشود کاملا تصادفی میباشد. ژنوم هر سلولی معمولا به دو بخش تقسیم می شود. اولی بخش فعال و دومی بخش غیر فعال ژنوم نام میگیرد. بخش غیر فعال معمولا بستهبندی شده و کمتر در معرض نوترکیبی قرار میگیرد. بنابراین بخشهای فعال که اتفاقا برای بقاء سلولها حیاتی هستند و عملکرد سلول به آنها وابسته هستند بیشتر در معرض ورود عناصر خارجی هستند. ورود DNA خارجی باعث از کار افتادن ژنهای فعال میشود و این امر از طریق بهم ریختن چرخههای سلولی به سلولها صدمه میزند. این صدمه میتواند از خودکشی سلول تا سرطانی شدن سلول را در بر بگیرد. ایجاد سلولهای سرطانی مهمترین دغدغه همه دانشمندان حیطه زیستشناسی میباشد که میتواند عواقب بسیار وخیمی برای افراد داشته باشد.
هرچند که برخی از دانشمندان با قدرت و قوت این احتمال را رد مینمایند و ادعا میکنند که تحت هیچ شرایطی این امکان وجود ندارد و مکانیسم فوق هرگز در عمل اتفاق نخواهد افتاد! در پاسخ به این همکاران بزرگوار باید گوشزد نمود برای اثبات ادعای خود تمامی سلولهای تحت تاثیر واکسن mRNAقرار گرفته تمامی افرادی که برای تستهای کیلینیکال ترایال مورد آزمایش قرار گرفتهاند باید استخراج و توالییابی گردند تا مشخص گردد که آیا قطعهای از این واکسن وارد ژنوم میزبان شدهاست یا خیر؟ بدلیل اینکه امکان این انجام این آزمایش وجود ندارد، رد کردن این فرضیه با این قدرت و شدت کمی جای سوال دارد و شنونده را مشکوک می کند که آیا پشت پرده چنین ادعای غیر علمی منافعی نهفته است یا خیر؟
مکانیسم دوم: با توجه به اینکه ۱- مقدار بسیار زیادی از مولکولهای mRNA به فرد تزریق میشود و۲-تعداد mRNA هایی که وارد هر سلول میشوند کاملا خارج از کنترل میباشند، اگر تعداد بسیار زیادی از مولکولهای mRNA وارد یک سلول گردد میتواند مسیری بنام از RNAi را فعال نماید که یکی از مسیرهای تنظیم و کنترل ترجمه mRNA به پروتئین میباشد. در صورتی که این مسیر فعال شود معمولا mRNA مورد نظر طی فرآیندی به قطعات ۲۰ تا ۲۴ نوکلئوتیدی تبدیل میگرددکه معمولا siRNA خوانده میشوند. این قطعات نیز به نوبه خود هر mRNA یی را که مشابهت ساختاری با خود داشته باشند را نابود یا خاموش مینمایند.
این فرآیند میتواندطیفی از تاثیرات از بسیار خفیف تا بسیار شدید را در بر داشته باشد که این امر بستگی به مشابهت siRNA با mRNA های موجود در هر سلول دارد. هر چه مشابهت بیشتر باشد یا mRNA شبیه عملکرد مهمتری در سلول داشته باشد این اثر شدیدتر خواهد بود. در اینجا نیز تغییرات میتواند شامل تغییر عملکرد و ماهیت سلول، خودکشی یا سرطانی شدن سلول باشد.
آسیب احتمالی سوم: همانطور که اشاره شد برای ورود mRNAها به درون سلول از مادهای بنام پلی اتیلن گلیکول Polyethylene glycol (PEG) استفاده میشود. یکی از کاربردهای این ماده در آزمایشگاههای بیوتکنولوژی هیبرید کردن سلولهای جانوری باهمدیگر برای تولید مونوکلونال آنتی بادی میباشد. یعنی عملا با استفاده از این ماده احتمال اینکه سلولهای بدنی فرد گیرنده واکسن باهم ترکیب شده و سلولهایی بزرگ را بوجود بیاورند وجود دارد. اینکه این سلولهای ترکیب شده در بدن فرد چه واکنشها یا مشکلاتی میتواند ایجاد کند هنوز بطور قطعی مشخص نیست اما باید همه احتمالات جدی گرفته شوند.
چرا واکسن mRNA؟
سوالی که قطعا ذهن خواننده را به خود درگیر میکند این است که با وجود این خطرات احتمالی چرا فایزر اصرار به استفاده از این نسل از واکسنها دارد و از واکسنهای ویروسی که بیش از ۲۳۰ سال از کشف آنها میگذرد، استفاده نمیکند؟
دلیل اول: طبعا اولین پاسخی که می توان به این پرسش داد که قطعا سطحی نیز میباشد اما چندان هم دور از واقعیت نیست دلیل اقتصادی آن است که با این توجیه که این واکسن آخرین نسل از واکسنها میباشد قیمت آن نیز بالاتر است یعنی چیزی در حدود ۱۵ برابر گرانتر از واکسنهای مبتنی بر ویروس که توسط آکسفورد و بقیه شرکتها ساخته شدهاند. بنابراین سود کلانی نصیب سازنده مینماید. فقط در یک حساب سر انگشتی میتوان گفت اگر فقط یک میلیارد نفر از افراد کره زمین ۲ دوز از این واکسن را با قیمت ۳۰ دلار دریافت کنند درآمدی در حدود ۶۰ میلیارد دلار نصیب فایزر خواهد نمود که از رکود فروش پرفورشترین داروی دنیا یعنی داروی Humira بسیار فراتر خواهد بود.
دلیل دوم: به اعتقاد نگارنده دلیل دوم بسیار مهمتر از دلیل اول میباشد. از حدود ۴۰ سال قبل که علم مهندسی ژنتیک بنا نهاده شد آرزوی همه پژوهشگران این عرصه استفاده از آن برای درمان بیماریها ژنتیکی و لاعلاج مثل تالاسمی بوده است. اما به دلایل ترس از عوارض جانبی که برخی از آنها در بالا بحث شد فقط در موارد معدودی آن هم بصورت موردی مجوز ژن درمانی صادر شده است، آن هم برای بیمارانی که قطعا شانسی برای ادامه حیات نداشتهاند و دیر یا زود به دلیل بیماری باید از دنیا میرفتند یا در صورت زنده ماندن زندگی بسیار رنج آوری داشتند. در واقع از آنها خواسته میشد بین وجود شانسی برای بهبود و یا مرگ یا عوارض جانبی ناشخته یکی را انتخاب کند. پاندمی کرونا در واقع یک فرصت طلایی برای برخی از پژوهشگران این عرصه فراهم نمود تا با استفاده از فضای ترس تودههای مردمی و همین طور اشتیاق دولتها برای خاتمه هرچه سریعتر این شرایط و برگشت به زندگی و اقتصاد نرمال بتوانند مردم و دولتها را اقناع نمایند که در سطح وسیع مواد زنتیکی تزریق گردد. عملا در صورت موفقیت این واکسن یکی از بزرگترین تابوهای علم زیستشناسی شکسته شده و راه برای استفاده درمانی از مهندسی ژنتیک و ژن درمانی در مورد سایر بیماریها بشدت هموار خواهد شد.
در مقابل این دوگانه چه باید کرد؟
قطعا عمومی شدن ژن درمانی برای درمان بیماریها ژنتیکی و لاعلاج آرزوی بسیاری از پژهشگران این عرصه از جمله نگارنده این متن میباشد. اما واقعیت این است که هنوز بسیاری از واکنشهای بدن و سلولهای بدنی به تزریق گسترده و با دوز بسیار بالای مواد ژنتیکی را نمیدانیم. بنظر میرسد سوء استفاده از ترس مردم و ناآگاهی دولتها ولو با اهداف خیرخواهانه نمیتواند مجوزی برای به خطر انداختن جان میلیونها انسان بیگناه باشد و با منطق اصلی استفاده از این روش درمانی در تعارض آشکار میباشد.
لذا پیشنهاد نگارنده بعنوان شخصی که حدود ۵۰% از عمر خود را در آزمایشگاههای بیوتکنولوژی گذرانده و از قضا جزو مشتاقترین افراد برای کاربردی شدن ژندرمانی میباشد، این است که آزمایش واکسن mRNA باید در مقیاسی بسیار محدود انجام شود تا تمامی عوارض و جوانب احتمالی آن سنجیده و مشخص گردد. بطور مثال اگر یکی از سلولهای شخص دریافت کننده واکسن mRNA دچار سرطان شود حداقل ۲ تا ۳ سال زمان نیاز خواهد بود تا خود را بطور کامل نشان دهد. بنابراین اعتماد به این واکسن فقط با ۳ ماه مطالعه محدود افراد داوطلب دریافت کننده واکسن و مجوزهای اضطراری که برای آن صادر شده قطعا کاری بدور از منطق خواهد بود. البته پیشبینی بروز حساسیتها و یا عوارض جانبی دیگر که بسرعت خود را نشان دهند مصداق چشم بسته غیب گفتن میباشد که باید در نظر گرفته شوند.
سخن آخر: از تمامی صاحب نظران دعوت میشود بدون در نظر گرفتن فضای احساسی ایجاد شده و صرفنظر از اهداف سیاسی، در مورد مزایا و معایب این فناوری جدید و ناشناخته (حتی برای دانشمندان این عرصه) بحث و تبادل نظر نمائیم تا تمامی جنبههای تاریک و روشن آن در ابتدا برای خودمان و سپس برای مردم عادی که اطلاعات کمتری در این حوزه دارند مشخص گردد تا هیچ کسی در دام رسانههایی گرفتار نشوند که بودجههای کلانی از دشمنان کشور دریافت مینمایند تا با ملتهب کردن فضای جامعه ایران و ایجاد دوقطبیهای ساختگی و واهی ماهی خود را از این آب گلآلود صید نمایند.
نگارنده اعلام آمادگی می نماید تا با هر کدام از اساتید که تمایل به بحث و مناظره در این مورد را دارند به بحث بنشیند تا از این طریق به دانش اندک خود بیافزاید.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید